به نام خدا
سلام دوستان...چون بحث خيلي طولاني بود من اينجا فقط قسمت هايي از حرفها رو (عمدتا صحبت كارشناسان) رو گذاشتم...مشروحشم نوشتم براتون كه مي تونيد دانلود كنيد...
دانلود مشروح مراسم 3
كارشناس 1 (ك1): علم امروزی داره به سمت تجربه گرایی پیش میره؛ یعنی ما یک لوح سفید نانوشته ایم که داره یک سری اطلاعات به ما اضافه می شه. اگر این اطلاعات داره به ما اضافه میشه اونوقت جبر و اختیار کجای این قضیه است؟ () چه موضوعی ما رو به جبر یا اختیار می کشه (چرا ساکتین؟ جواب بدین دیگه...هورمون ها و ژن ها چه نقشی دارن؟...جل الخالق! D:) اگر ما بگیم جبر دنیا بر اساس یک سری از فرمول هاست خب این فرمول ها کلیتشون رو از کجا آوردن وقتی که من فقط بر اساس تجربه می تونم یک چیزی رو بفهمم؟
فرض کنید شما داخل قطارید و دارین موز می خورین که قطار وارد تونل میشه، صد بار دیگه هم این اتفاق میفته. ایا می تونید نتیجه بگیرید که موز خوردن شما باعث تاریک شدن اطراف شده؟یا باعث رفتن قطار به داخل تونل شده؟ این کلیت رو شما از کجای تجربه می تونید به دست بیارین که بعدا تعمیمش بدین به جبر؟ و حتی اختیار! (بگین دیگه...باز که ساکتین! چطور با اختیارتون باعث میشین به محض رفتن موز به داخل دهانتون قطار وارد تونل شه؟...جل الخالق! D:)
خب حالا می ریم سراغ یک بحث دیگه:
این که بگیم اینا همه الکیه و علم از همون ابتدا در نهاد بشر قرار داده شده! یک شبه خیلی فاجعه بار به وجود میاد (البته اینی که میگم یکی از هزارتا شبه است که به وجود میاد...!)
اگر بپذیریم دانش از اول در شما به ودیعه گذاشته شده و شما فقط یادآوریش می کنید پس شما هرگز قادر به شناخت چیز جدید نخواهید بود چون با چه ابزاری می خواین چیزی رو که هیچی ازش نمی دونید تشخیص بدین و بفهمین؟ این از کدوم مسیر می خواد وارد ذهن شما بشه؟ ذهن شما اصلا نمی تونه بفهمه این یک چیز جدیده چون اصلا نمیشناسش!(سقراط- 2400سال قبل از میلاد)(...هی من به شما بگم این بحثای کهنه رو بندازین دور هی شما پافشاری کنین که می خوام ببحثم!D: بحث کیلو چند؟ سقراط و بقراط قبل از ما همه این راه ها رو رفتن...D:) البته 100 سال پیش ؟ جواب زیبایی به سقراط میده که اینو من الان وارد بحثش نمیشم (پس بحث کنین، بحث کنین شاید ما هم بعد 2300 سال تونستیم روی ؟ رو کم کنیم و جوابشو بدیم D:)
خب حالا به حرفاتون بیش تر فکر کردین؟